آواز و سه تار : سروش کوشان
شاعر: ملک الشعرا بهار
آهنگساز: درویشخان
دستگاه: آواز ابوعطا
متن ترانه:
بهاردلکش رسید ودل بهجا نباشد
از آنکه دلبردمی به فکر ما نباشد
راین بهار ای صنم بیا وآشتیکن
که جنگ وکین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل ، بردرخت گل ، خدا ، بهخنده میگفت
نازنینان را ، مه جبینان را ، خدا ، وفا نباشد
اگرکه با این دلحزین توعهد و بستی حبیب من با رقیب من ، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیزمن ازکینه خستی؟
اگرکه با این دلحزین توعهد و بستی حبیب من با رقیب من ، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیزمن ازکینه خستی؟
بیا دربرم از وفا یک شب ، ای مه نخشب ، تازهکن عهدی ، جانم که برشکستی